در امواج سند
آموزه هشتم در امواج سند قالب: چهارپاره یا دوبیتی پیوسته
به مغرب، سینه مالان قرص خورشید / نهان میگشت پشت کوهساران
سینه مالان: سینه خیز/ سینه خیزرفتن خورشید: تشخیص /
خورشید هنگام غروب سینه خیز و آرام درپشت کوه ها پنهان میشد.
فرومی ریخت گردی زعفران رنگ / به روی نیزه ها و نیزه داران
گردزعفران رنگ : استعاره از پرتو خورشید /
خورشید نور زرد رنگ خود را مانند گردی زعفران رنگ برروی نیزه ها و سربازانی که نیزه داشتند میپاشید.
نهان می گشت روی روشن روز / به زیر دامن شب در سپاهی
روی روشن روز: جانبخشی / دامن شب: جانبخشی /
چهره روشن روز در پشت پرده سیاهی شب پنهان میشد .
در آن تاریک شب می گشت پنهان / فروغ خرگه خوارزمشاهی
فروغ: روشنایی / خرگه : خیمه بزرگ، سراپرده بزرگ، مجاز از توان وشکوه خوارزمشاهیان.
درآن شب سیاه درخشش خیمه (حکومت) خوارزمشاهیان هم خاموش میشد و از بین میرفت.
اگر یک لحظه امشب دپر جنبد / سپپده دم جهان در خون نشپند
جهان: مجاز از مردم جهان / در خون نشستن: کنایه ازکشته شدن، نابودشدن
اگر امشب خوارزمشاه به موقع راه چاره ای نیابد، فردا بامداد مغولان همه جای ایران و مردم را به خاک و خون میکشند.
به آتش های ترک و خون تازیک / ز رود سند تا جیحون نشیند
/ ازرود سند تا جیحون مجاز از سراسر ایران/ آتش های ترک: استعاره از فتنه ها و ویرانگری های مغول / تازیک: لفظی است ترکی، تازی، غیرترک به ویژه فارسی زبانان / سند: نام رودی / جیحون: آمودریا
با آتش جنگ مغول و خون ایرانی هایی که کشته شده اند رود سند تا جیحون در خون فروخواهد رفت.
به خوناب شفق در دامن شام / به خون آلوده ایران کهن دید
شفق: سرخی آسمان هنگام غروب خورشید / خوناب شفق: اضافه تشبیهی /
جلال الدین هنگام غروب به سرخی آسمان نگاه کرد و با خود فکر کرد که چگونه ایران با عظمت درخون فرو خواهد رفت.
در آن دریای خون در قرص خورشید / غروب آفتاب خویشتن دید
دریای خون: استعاره از سرخی شفق هنگام غروب / غروب آفتاب خویشتن: کنایه از نابودی / بیت اغراق دارد
هنگام غروب آفتاب و دریای خونی که از کشته شدگان در نظرش پدیدار شده بود نابودی خورشید حکومت خود را هم دید.چ
خون ,خورشید ,غروب ,شب ,سند ,جیحون ,هنگام غروب ,در امواج ,ها و ,سند تا ,در خون ,غروب آفتاب خویشتن
درباره این سایت